دکتور عبدالرووف توانا، رییس کانون علمی فرهنگی شهید عبدالقادر توانا، در مقالهای آتشین با عنوان «مرزهای نفاق؛ میراث شوم و زخم ماندگار امپراتوری بریتانیا»، پرده از جنایتی تاریخی برداشت که همچنان جهان اسلام را در آتش تفرقه میسوزاند.
او با قلمی تیز و تحلیلی عمیق، نقشههای استعماری بریتانیا را افشا کرد که با ترسیم مرزهای مصنوعی، نهتنها جغرافیای امت اسلامی را تکهتکه کرد، بلکه وحدت، عزت و فرصتهای تمدنی آن را به خاک و خون کشید.
توانا با اشاره به استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن»، فاش کرد که مرزهایی چون خط دیورند، کشمیر، فلسطین و تقسیمات آفریقا و قفقاز، با هدف تجزیه ملتها، ایجاد بحرانهای دائمی، و جلوگیری از احیای تمدن اسلامی طراحی شدند.
این مرزها، به گفته او، «زخمهایی خونچکان» هستند که دشمنیهای قومی و مذهبی را جایگزین مبارزه با استعمار کردند و امنیت ملتها را به وابستگی به غرب گره زدند.
وی با برشمردن فجایعی چون تقسیم خونین هند و پاکستان با یک میلیون کشته، اشغال فلسطین، و پارهپاره شدن کردها و آفریقا، تأکید کرد که این مرزها نهتنها خطوط سیاسی، بلکه تلههایی برای نابودی هویت و استقلال امتها بودهاند.
توانا هشدار داد که این زخمها همچنان شعلهورند و تا زمانی که امت اسلامی بیدار نشود، استعمار سرنوشتش را خواهد نوشت.
رییس کانون علمی فرهنگی شهید عبدالقادر توانا در پایان، راهکارهایی راهبردی ارائه داد: از آگاهیبخشی تاریخی و افشای حقیقت مرزها تا تربیت نسلی با هویت تمدنی و ایجاد نهادهای مستقل اسلامی.
او با صراحت اعلام کرد که «نقشه امت باید از دل قرآن و تاریخ مشترک» ترسیم شود و گام نخست، شکستن این مرزها در ذهن و عمل است.
این مقاله، که در ۱۵ اسد ۱۴۰۴ منتشر شد، فریادی برای بیداری امت و بازسازی وحدت از دسترفته است؛ هشداری که میتواند سرنوشت جهان اسلام را دگرگون کند.